جدول جو
جدول جو

معنی پاک جفت - جستجوی لغت در جدول جو

پاک جفت
شوهر یا زنی که به همسر خود خیانت نکند، جفت پاک، همسر عفیف
تصویری از پاک جفت
تصویر پاک جفت
فرهنگ فارسی عمید
پاک جفت
(جُ)
جفت پارسا. جفت عفیف. جفت پاک. که به شوی یا زن خویش خیانت نورزد
لغت نامه دهخدا
پاک جفت
آنکه بشوی یا زن خویش خیانت نورزد جفت پاک جفت پارسا همسر عفیف
تصویری از پاک جفت
تصویر پاک جفت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاک دست
تصویر پاک دست
درستکار، کسی که کارهایش از روی راستی و درستی باشد، امین، درست کردار، راست کار، صحیح العمل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاک جان
تصویر پاک جان
دارای جان پاک، دارای روان پاک، پاک نهاد، پاک باطن
فرهنگ فارسی عمید
(جُ)
قرین خاک. مدفون. درگور شده
لغت نامه دهخدا
(فُ)
ترکیبی سیم فام از مس و نیکل و روی که به چین از آن اوانی و ظروف کنند
لغت نامه دهخدا
پاکدرون، پاک باطن:
شیخ را گفتا بگو ای پاک جان
تا جوانمردی چه باشد در جهان،
عطار،
، جان پاک:
خداوند ما را ز کس بیم نیست
مگر ز آفرینندۀپاک جان،
فرخی
لغت نامه دهخدا
(جَ)
عفیف. معصوم. عفیفه. معصومه:
زانکه عادت کرده بود آن پاک جیب
در هزیمت رخت بردن سوی غیب.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(نَ فَ)
راستگوی:
هر که هست از فقیه و پیر و مرید
وز زبان آوران پاک نفس
چون بدنیای دون فرود آید
به عسل دربماند پای مگس.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(خُ)
خاکپوش و هر چیزی که در خاک بخوابانند چون گوشت بعضی از حیوانات که بوی ناخوش داشته باشد مثل ماهی و مانند آن. (از آنندراج) :
بفرمود تا مطبخی در نهفت
نهد لفچه و آن را کند خاک خفت.
نظامی (ازآنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ساز جفت
تصویر ساز جفت
جفت ساز، ارغنون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک جان
تصویر پاک جان
پاک درون پاک باطن، جان پاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک جیب
تصویر پاک جیب
عفیف معصوم عفیفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک رفتن
تصویر پاک رفتن
کامل رفتن تمام رفتن پاک روب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک نفس
تصویر پاک نفس
راستگوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک نفس
تصویر پاک نفس
((نَ فَ))
راستگوی
فرهنگ فارسی معین
یوغی که برای شخم زدن برگردن گاو نر قرار گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی